سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ـ در سفارش به هشام : مبادا که حکمت را فرو افکنی و آن را نزد نادانان بنهی . [امام کاظم علیه السلام]
 
سه شنبه 102 مرداد 3 , ساعت 1:47 صبح
کتاب «خاک کاک» برای خاک کردستان و مظلومیت شهدایش است

من در این کتاب خاطراتم از کردستان را برای جوانان کشور بازگو کردم. کتاب برای خاک کردستان و مظلومیت شهدای آنجا است. ما نتوانستیم برای جوانان دهه 80 و 90 و حتی بعدتر از آنها جنگ را خوب روایت کنیم.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، مراسم رونمایی از کتاب «کاک خاک» نوشته فاطمه قنبری که روایت خاطرات سردار محمدرضا حبیب زاده احمدی از کردستان و وقایع این منطقه است با حضور راوی، نویسنده و اصحاب رسانه برگزار شد.

در ابتدای این جلسه فاطمه قنبری نویسنده این کتاب با ارائه توضیحاتی درباره نوشتن این کتاب گفت: ما در مازندران از دهه هفتاد شروع  به جمع آوری اطلاعات رزمنده‌های این منطقه کردیم. تمام تمرکز نویسندگان بر جمع آوری اطلاعات رزمندگان در جنوب کشور بود اما افرادی که از مازندران به کردستان اعزام شده بودند بسیار زیاد و در عین حال منابع پژوهشی ما درباره کردستان بسیار کم بود. بنابراین شروع کردیم به شناسایی افرادی که در کردستان حضور داشتند و اولویت ما کسانی بودند که مدت طولانی‌تری را در کردستان حضور داشتند و در پالایشی که داشتیم به اسم سردار حبیب زاده رسیدیم.

وی افزود: سردار حبیب زاده از سال 59 تا پایان جنگ و حتی بعد از آن هم یعنی تقریباً 14 سال در کردستان حضور داشت و طبعاً ایشان سوژه بسیار جالبی برای مراجعه بود و از آنجا که طبیعت کردستان پر از فراز و نشیب است وقایع کردستان هم چنین است، وقایع بسیار جالب و ناگفته‌ای را برای ما روایت کرد.

خواستم سندی از کردستان برای تاریخ به جا بگذارم

قنبری با بیان اینکه نویسنده 9 کتاب در حوزه دفاع مقدس است، اظهار داشت: پژوهشگر دفاع مقدس هستم و سبک کارم هم تاریخ شفاهی است. راوی من حی و حاضر است و همه چیز را مستند روایت می‌کرد و چون در داستان پایه‌های تخیل نویسنده هم وارد می‌شود و من حیفم آمد که چیزی از تخیل من در آن بیاید و هر آنچه در کتاب آمده، مستنداتش وجود دارد و من می‌خواستم سندی برای تاریخ به جا بگذارم نه اینکه داستان سرایی کنم یا راوی را قهرمان نشان دهم. من می‌خواستم یک راوی دقیق، خودش از کردستان صحبت کند و مستند هم بگوید. مظلومیت مردم کردستان آنقدر سنگین و دردناک بود که سردار صرفاً ترجیح می‌داد از مردم و شهدا بگوید. این سوژه، سوژه‌ای است که سال‌های سال کسی سراغش نرفته است در حالی که کمترین اتفاق کردستان در 23 تیر سال 59 اتفاق می‌افتد و در سپاه کردستان کشتار رخ داد. ما شهدایی داشتیم که با تکه‌های موزاییک سرشان بریده شده بود. منافقان اجساد را سوزانده بودند و برای ترساندن مردم کف اتاق‌ها کشیده بودند. این‌ها چیزهایی بود که کسی از آن سخن نگفته بود.

نویسنده «کاک خاک» گفت: سردار در این کتاب از مردم کردستان و سختی‌هایشان گفته است، اینکه اینها از یک طرف با عراق و صدام درگیر بودند از طرف دیگر با کومله و دموکرات و از همه بدتر اینکه بین خودشان هم منافقان نفوذ کرده بودند. در مجموع گفتنی‌ها زیاد بود و اگر کتاب کشش داشت می‌توانستیم یک کتاب چند جلدی از وقایع آنجا بنویسیم.

 

در ادامه این جلسه سردار محمدرضا حبیب زاده احمدی درباره جامعه هدف کتاب گفت: من در این کتاب خاطراتم از کردستان را برای جوانان کشور بازگو کردم. کتاب برای خاک کردستان و مظلومیت شهدای آنجا است. دوم اینکه برای نسل جوان است. ما نتوانستیم برای جوانان دهه 80 و 90 و حتی بعدتر از آنها جنگ را خوب روایت کنیم و ما درباره جوانان غفلت داشتیم. ایثار پدران و برادران شما در خاک‌های غرب و جنوب کشور بی بدیل و بی‌ریا بود و تا حدودی روایت شده اما هر چه از معرفت و اخلاق و دین شهدای کردستان بگویم کم گفتم.

وی افزود: در سطح کشور 200 هزار شهید تقدیم مردم شد. شهدا از مردم بودند و از انقلاب مطالبه نداشتند و هر کار کردند برای کشور کردند. من بچه مازندران هستم و 15 سال در کردستان خدمت کردم، هر چه کردم صرفاً برای مردم مظلوم کردستان بود. در کردستان، شهرهای مریوان بانه سقز پاوه و شهرهای کرمانشاه مورد تهدید دشمن بود. مردم شب‌ها آرامش نداشتند. این شهرها مرتب در تیررس دشمن بود. هم دشمن داخلی و هم خارجی آنها را رها نمی‌کردند. همه حملات به سمت مردم بود و هدف من در این کتاب گفتن از خاک کردستان و برادران شهیدم در این خاک بود.

 

سعی کردم راوی خوبی باشم

راوی کتاب «کاک خاک» اظهار داشت: من اگر راوی خوبی باشم باید واقعیت مطالب را برای جوانان بدون کم و کاست و صحنه سازی بگویم. ما برای جوانان این مسائل را روایت نکردیم تا آنها بدانند که رزمنده‌ها و فرماندهان گردان همه در یک اتاق بودند. شهید ابوعمار فرمانده ناب کشورمان بود اما شب‌ها برای نماز شب بلند می‌شد و جوراب سربازانش را می‌شست و کفشهایشان را واکس می‌زد. این با خدا چه معامله‌ای کرده بود؟ آیا ما اینها را برای جوان امروزی گفتیم؟ نه نگفته‌ایم. فرمانده‌ها در خط مقدم بودند و وقتی چنین باشد هیچ تهدیدی از هیچ ابرقدرتمندی اثر ندارد.

وی با بیان اینکه نکته کلیدی این کتاب اخلاص و معرفت و اخلاق و دینداری است، اظهار داشت: امروز اگر کردستان آباد شده به برکت خون شهدا است. امروز اگر انقلاب بیمه است به خاطر شهدا است. شهدا پدران و برادران شما هستند. شهدا بی ریا و با اخلاص رفتند.

سردار محمدرضا حبیب زاده احمدی در ادامه در پاسخ به سؤال خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه الان درباره دفاع مقدس کتاب زیاد نوشته می‌شود اما بعضی دچار شعار زدگی هستند و بعضی هم متن خوبی ندارند و نمی‌توانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند، شما چه کردید که در این دو دام نیفتید، گفت: اسم کاک خاک در کردستان پیچید. در مریوان هنوز به دست مردم نرسیده است و خیلی‌ها دلخور شدند، اینقدر که کتاب خواهان داشت. من کاری نکردم صرفاً وقایع کردستان را آن جور که بود روایت کردم. مظلومیت مردم کردستان را روایت کردم که چگونه زندگی می‌کردند. آن‌ها از دست منافقین آسایش نداشتند. منافقان خیلی بد کردند و همین است که آنها امروز جرات حضور در کردستان را ندارند.

وی درباره افزایش تمایل جوانان به خواندن کتاب‌های دفاع مقدس گفت: ما باید با روسای دانشگاه‌ها جلساتی داشته باشیم. دانشجو فرهنگش متعالی است اما بعضاً اساتید خوبی نداریم اگر آثار دفاع مقدس به جوانها برسد نیاز به حرف زدن من نیست. متاسفانه ما به جوان‌ها اعتماد نداریم. روی جوان‌ها کار نکردیم. همین طور شده که از ما فاصله گرفتند.

در پایان مراسم از کتاب «کاک خاک» رونمایی شد.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ